25 September 2007

جمله سازی

در کوچه باغ آرزوها، خواسته ها و دلبستگی ها، پرسه می زنم.
نقطه سر خط

کفش تنگ روزمرگی رو به کناری می اندازم و، برهنه پا، تن به برهنه سحرا می زنم
نقطه سر خط

آتش می شم و در درخت می گیرم. جوی می شم و بر دامان کوه می پیچم. خاک می شم و بر تفتهء مرگ آفرین تپه ای بیابانی
نرم می غلتم


رسته
آسوده
و خشکیده از اشک