13 November 2007

روبروت می نشینم. دستانت رو تو دستانم می گیرم. نگاهم رو به چشمان هوشمندت می دوزم. لبخند می شم و... گوش.

دل به داستانت می سپرم.
از کلام و کلمه می گذرم که حرف دلت رو در آهنگ صدات بشنوم.

... .

دلم می خواد که ساعت ها شونه به شونه هم راه بریم تا که به افق برسیم. نوبتِ جدایی که رسید، دستت رو تو دستانم می گیرم. بوسه ای نرم بر گونه ات می زنم و به امید می مانم که حرف دلم رو در لمس و نگاهم شنیده باشی. خوش باشی و موفق