در شگفتم که درین مدت ایام فراق
بر گرفتی ز حریفان دل و دل می دادت
برسان بندگیِ دختر رز گو بدر آی
که دم و همت ما کرد ز بند آزادت
شادی مجلسیان در قدم و مقدمِ تست
جایِ غم باد هر آن دل که نخواهد شادت
شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت
بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت
چشم بد دور کزان تفرقه خوش باز آورد
طالع نامور و دولت مادرزادت
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت
بر گرفتی ز حریفان دل و دل می دادت
برسان بندگیِ دختر رز گو بدر آی
که دم و همت ما کرد ز بند آزادت
شادی مجلسیان در قدم و مقدمِ تست
جایِ غم باد هر آن دل که نخواهد شادت
شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت
بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت
چشم بد دور کزان تفرقه خوش باز آورد
طالع نامور و دولت مادرزادت
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت