25 March 2006

داره یواش یواش باورم میشه که بهار اومده. من، طبیعت، طبیعتِ من و تقویم با هم در این مورد توافق داریم. همین امروز و فرداست که یه دختر زیبا روی دلربا رو ببینم و یک دل نه، صد دل... .

... گناه من نیست، تقصیر دله...

رسمش همینه دیگه، مگه نه؟ هوای لطیف بهاری، پرنده های نغمه خون، و نمه بارونی که مهربونت می کنه. فرق نمی کنه گرمکن ورزشی تنت باشه یا کت شلوار و کراوات. فرق نمی کنه که تو کلاس نشسته باشی یا تو کافی شاپ سینما. تو پارک، یا... تنها کافیه که راز جادویی نگاه های مشتاق و لبخند کمرنگ و مهربان رو از خاطر نبری. خوش باشی و موفق.